غریبه ها

عشق . عاشقانه . عشق . عاشقانه

سلام به غریبه هایی که اومدن تو این وب ، ما ( میلاد & محسن ) سازنده های این وب هستیم . تازه چند وقته شروع کردیم  شما می تونین تو قسمت "موضوعات مطالب " ، چیزایی که تو این وب قرار می دیمو ببینین  ، خدا کنه خوشتون بیاد  . اگر خواستین با ما بنویسین و یکی از غریبه ها بشین در بالای وب بر روی ثبت نام کلیک کنید و بعد از پر کردن فروم نویسنده بشید ، شما بعد عضویت می تونین برای خودتون عکس قرار بدین تا مطالبی که شما در وب قرار مدین همه با عکس و نام شما باشه بعد عضویت یه قسمت براتون در بخش موضوعات مطالب ساخته میشه ( بعد از این که 2 مطلب در وب قرار دادید ) مثلا میشه { نوشته های .... } . 
سایت هایی که می خوان با ما تبادل لینک کنن لطفا به قسمت تبادل لینک در بالای وب رفته و بعد از لینک ما لینک خود را قرار داده و تایید کنند ( به صورت خودکار تبادل لینک انجام می شود )
و اما نظرات ، لطفا نظر بدین چون این به ما کمک می کنه جاهایی که مشکل داریمو درست کنیم و جاهایی که به نظر شما بهتره مطالبشو افزایش بدیم ، لطفا هر نظرو در زیر همان مطلب که در موردش می خواهید نظر بدید ثبت کنین  و اگر در مورد یکی از نویسنده ها می خواهید نظر بدهید نام آن را در نظر خود ذکر کنید ..
ممنون از این که به غریبه ها اومدین
اگه یکم فکر کنین میبینیم تو این دنیا همه با هم غریبه ایم .


 

از بچگی همه ما این را شنیده ایم که حقوق زنها پایمال میشود


آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟

 


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 14 خرداد 1390برچسب:حق زنها , عشقولانه , عشق , خنده , حق آقایون , آیا زنها حق بیشتری دارند , غریبه ها,ساعت 8:8 توسط محسن| |

از دوستیمون یه ، یه ماهی که رد شده ، ببینم تو این مدت یه بارم دلت واسه من تنگ شده ؟!  هه اوّلاش چه خوب بودی ، این همون دلِ که مثل سنگ شده ، اینو بگم که خیلی دوست دارم اما ، یه چند روزیه دلم نسبت به تو سرد شده ،......... خوشحالی ؟!  می دونم بهت رسوندن میلاد بد بخت شده
داستان پسرک رو که می دونی ، دیروز چقدر خوش حال بود ، نمی دونم اون پسر چه طوری با اون همه شادی تو یه قبر جا شدش ، وقتی یارش رفت ، اونم توی تنهایی رها شدش ، عاشق و دیوونه یارش بود ، خوب یارش رفت اونم تو تنهایی رام شدش ، آخرسر هم که نسیبش یه گور تیره تار شدش
من که رفتم ، فکر کنم دیگه جاده واسه تو و یار جدیت باز شدش
 دیوونه پس چرا منو عاشق کردی ، با خودت چی فکر می کردی ، منو دنبال خودت کشوندی وسط این جاده منو ول کردی ، آهای !! با توام که با یکی دیگه داری میری ،، کجا ؟ منو فراموش کردی ، یه صدای خاموش از قلبم میاد ، میگه باید برگردی ، خدا حافظ ... ممنون که منو تحمل کردی ....


یهو چشامو باز کردم آخ چی شد ، خواب بودم ، آره تازه از خواب پا شدم ، پیرنم خیسه ، یه عرق سرد ، یه اضطراب مبهم ، باز خواب دیدم که رسوا شدم ، سرم درد می کنه چشامم سنگینه نمی دونم ولی به زور از تختم پا شدم
آخ تو خونه هیچ کس نیست باز بدون این که به من بگن رفتن انگار باز تنها شدم
از پنجره بیرون رو نگاه می کنم هوا ابریِ ، آسمون معلوم نیست ، خورشید کجاست که ابر ها تیر و تار شدن
همه جا ساکت و آرومه ، نه هیچ صدایی نمیاد ، همه خوابیدن ؟! پرنده هاهم یعنی بیمار شدن ؟!
آره باز برم بخوابم بذار بعد که همه از خواب پاشدن منم پاشم شاید ، شاد شدم
نمی دونم چه طوری تعریف حالات روحیم تو این چند تا بیت جا شدن
چند  واج  ش  با سجع  شدن
دیگه انقدر نوشتم خسته شدم


خیلی وقته تو وبلاگ مطلب نذاشتم تا که امروز قلم روی کاغذ گذاشتم دارم فکر می کنم حرفامو چه طوری روی ورق بیارم . می ترسم تا آخر همین جمله طاقت نیارم ، می ترسم بمیرم و وقتی که نفسم داره در میاد ، اون تازه پشیمون بشه تو آخرین لحظات ببینم از در میاد ، از رو شانس من مرگ من مثل برق بیاد ، کی میدونه شاید از چشم یارم یه چیکه اشک بیاد ، تو آخرین لحظه ......... یارم نزدیکم میاد  ،، آخه عزیزم تو که می گفتی من  تا آخر با توام ، رفتنت به همییییین زودی بود ،  اینم از آخرین سوال .... می دونم از اون اولم بودنت با من زوری بود ، من می میرمو یه روزی تو با بچه هاتیو یه لحظه یاده من میوفتی میگی میلادم آدم خوبی بود ... خوب سرنوشت ما هم این طوری بود

نوشته شده در چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:وبلاگ عشق , من ,تنهایی , عشق ,عشق , عشق , عشقولانه , عشق ما , درباره عشق , احساس , آرامش , تنهایی , تاریکی,ساعت 11:2 توسط میلاد| |

دارم می میرم
تو رو هم می بینم
با عشقت هستیو می خندی
نگو انقدر بی رحمی
تا کی با من بودی نگو حرف نزن
به خاطر گذشته ها یه لحظه منو پس نزن
این نامرو من با عشق نوشتم
تو رو خدا رو نوشته های من خط نزن
اگه حرفی هست خوب رک بزن
وقتی کارت دارم منو دور نزن
می گفتی برات می میرم
نخواستم رگ نزن
اگه دوسم داری یه بار به من سر بزن
واقا سخته بخوای تحمل کنی
هر چی میگه تو هم سری اونو گوش کنی
آخرم می ره باید تحمل کنی
میره آره میره
تورو هم تنها می ذاره تو یه خونه خیس و چوبی
رطوبت و سرمای زیاد
خوب نمی تونی بمونی
می ری بیرون تو هوای بارونی
یه چند لحظه رو پای خستت می مونی
تیکه های عکسشو از تو آب جمع می کنی
راستی میدونی ....



Power By: LoxBlog.Com